جمعه, ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۶:۰۶ ب.ظ

یا من رأى العباس کر على جماهیر النقد - مداحی سوزناک حاج سلیم موذن زاده برای حضرت عباس

مداحی زیبا و سوزناک عربی حاج سلیم موذن زاده از زبان ام البنین برای حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام - یا من رأى العباس کر على جماهیر النقد - سال 1389

یَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ کَرَّ عَلَى جَمَاهِیرِ النَّقَدِ
وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لَبَدٍ

ای که عباس را دیدی حمله می‌کرد بر توده‌های فرومایه
و از فرزندان حیدر هر شیر یال داری دنبال او بود

یا من رأى العباس کر على جماهیر النقد

دانلود فایل

یَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ کَرَّ عَلَى جَمَاهِیرِ النَّقَدِ
وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لَبَدٍ

ای که عباس را دیدی حمله می‌کرد بر توده‌های فرومایه
و از فرزندان حیدر هر شیر یال داری دنبال او بود

أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِی أُصِیبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ یَدٍ
وَیْلِی عَلَى شِبْلِی أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ

خبردار شده‌ام که به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالی‌که بریده دست بود
وای بر من بر شیر بچه‌ام که ضربت عمود سرش را خمیده کرد

لَوْ کَانَ سَیْفُکَ فِی یَدِیْکَ
لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ

اگر شمشیرت در دستت بود
کسی نمی‌توانست به تو نزدیک شود

 

روایت شده که قمر بنی‌هاشم به هنگام شهادت سی‌وچهار ساله بود و امّ البنین مادر آن حضرت در ماتم او و سه برادر دیگر عباس به بقیع می‌رفت و چنان ندبه و گریه می‌کرد که هر شخصی از آنجا می‌گذشت گریان می‌شد، گریستن دوستان عجبی نیست، مروان بن حکم که از بزرگ‌ترین دشمنان خاندان نبوّت بود، چون بر ماتم امّ البنین عبور می‌کرد، از اثر گریه او گریه می‌کرد و اشعار بالا از امّ البنین در مرثیه قمر بنی‌هاشم و دیگر پسرانش روایت شده است.

 

و نیز از اوست:

 

لا تَدْعُوِنِّی وَیْکِ أُمَّ الْبَنِینَ
تُذَکِّرِینِی بِلِیُوثِ الْعَرِینِ

وای بر تو مرا دیگر مادر پسران مخوان
که مرا به یاد شیران بیشه‌ام می‌اندازی

کَانَتْ بَنُونَ لِی أُدْعَى بِهِمْ
وَ الْیَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِینَ

مرا پسرانی بود که به آنان خوانده می‌شدم
اما امروز برای من پسرانی نیست

أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى
قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِینِ

چهار پسر مانند کرکسان بلندی‌ها
که با بریده شدن رگ حیات یکی پس از دیگری به مرگ پیوستند

تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ
فَکُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِیعاً طَعِینَ

نیزه‌ها بر پیکرهایشان ستیزه داشتند
همه آنان با تن مجروح به خاک افتادند

یَا لَیْتَ شِعْرِی أَکَمَا أَخْبَرُوا
بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِیعُ الْیَمِینِ

ای کاش می‌دانستم آن‌چنان است که خبر دادند
این که دست عباسم بریده شده بود

 

نظرات (۰)

فرم ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرين عناوين